سلام خوبی
این تیتر آپ طلایی برای این جام طلایی هست که یکی از این تیم های فوتبال قراره ببره نه مثل این مدال های طلا خانمی که گفته اسمش را توی این وب نویسم روز بعدش آثار خوردگی و زنگ زدگی روش دیده میشه مدال طلاو نقره و برنزش شکل همه جنس همه
روی هر سه تاشون هم آثارزنگ زدگی دیده میشه از افتخارات ایشون هست که مدال های نقره و برنزش را جای مدال طلا جا بزنه کلی کیف کنه ایشون می گویند این اداره تربیت بدنی نه این هیت پر افتخار ورزش ... به هر سه مقام شش عدد لیوان همراه مدال مرحمت می فرمایند
توپ اینجای بازی زیر پای حسن آره یادم می یاد توپ از زمین برده بود بیرون توپه را قل می داد می دوید دنبالش فاطمه دنبال حس
ای حسن توپ و بده یادمه یک بار پرسیدم چرا حسن را صادق صدا می کنن محمد خوب میگه ملا گفته
ملا گفته!
بردنش پیش ملا بهش دعا بده خوب بشه ملا گفته اسمش سنگینه مریضش کرده باید اسمش را بذارن صادق تا خوب بشه
علیرضا همین طور محمد خوب می گفت علیرضا هم صادق صدا می کنن بردنش پیش ملا گفته اسمش را بذارید صادق
میگم پیش همان ملا میگه آره بعد میخنده
فاطمه دنبال حسن می دوه توپ بده محمد داد می زنه ای فاطمه نمی شنوه این جوره و چند قدم جاش را عوض می کنه تا جلوی دید حسن باشه با دست و فریاد زدن سر حسن به اون می فهمونه توپ بیاره با عصبانیت سرش را برمی گردونه طرف من میگه تو هم همه اش راه می ری
میگم این بازی داور می خواد خب من هم داورم هم بازی کن میگه باشه تو داور باش
حسن توپ آورده تا اینجا تیم ما چند تا گل خورده اما نتونستیم گلی بزنیم دوباره گل می خوریم من سر دروازه بان داد می زنم توپ بگیر یوسف اعتراض میکنه توپ به من نمی دن دروازه بان دست هاش را توی جیبش کرده از توی جیبش کمر شلوارش را گرفته نیاد پایین
توپ از زمین خارج شد به عنوان یک داور داد زدن توپ رفت بیرون رضا میگه خودمون می دونیم توپ اوت شده
این بازی با باخت تیم ما با نتیجه چند بر هیچ تمام میشه فاطمه توپ برمی داره می افته جلو میگه یک دونه گلم نزدیم
این سر اون غر میزنه اون یکی سر اون یکی غر میزنه
محمد بازم تکرار میکنه کاش اون آقاهه جای شما بود
فاطمه میگه مغنه باید سرش کنیم
محمد عصبانی شده
میگم محمد چهل و پنج دقیقه فوتبال بازی گردیم هنوز بدم
گفته منظور من این نیست اون بهتر فوتبال بازی میگنه همه اش راه رفتی تو زمین یک شوت نزدی
این تیتر آپ طلایی برای این جام طلایی هست که یکی از این تیم های فوتبال قراره ببره نه مثل این مدال های طلا خانمی که گفته اسمش را توی این وب نویسم روز بعدش آثار خوردگی و زنگ زدگی روش دیده میشه مدال طلاو نقره و برنزش شکل همه جنس همه
روی هر سه تاشون هم آثارزنگ زدگی دیده میشه از افتخارات ایشون هست که مدال های نقره و برنزش را جای مدال طلا جا بزنه کلی کیف کنه ایشون می گویند این اداره تربیت بدنی نه این هیت پر افتخار ورزش ... به هر سه مقام شش عدد لیوان همراه مدال مرحمت می فرمایند
توپ اینجای بازی زیر پای حسن آره یادم می یاد توپ از زمین برده بود بیرون توپه را قل می داد می دوید دنبالش فاطمه دنبال حس
ای حسن توپ و بده یادمه یک بار پرسیدم چرا حسن را صادق صدا می کنن محمد خوب میگه ملا گفته
ملا گفته!
بردنش پیش ملا بهش دعا بده خوب بشه ملا گفته اسمش سنگینه مریضش کرده باید اسمش را بذارن صادق تا خوب بشه
علیرضا همین طور محمد خوب می گفت علیرضا هم صادق صدا می کنن بردنش پیش ملا گفته اسمش را بذارید صادق
میگم پیش همان ملا میگه آره بعد میخنده
فاطمه دنبال حسن می دوه توپ بده محمد داد می زنه ای فاطمه نمی شنوه این جوره و چند قدم جاش را عوض می کنه تا جلوی دید حسن باشه با دست و فریاد زدن سر حسن به اون می فهمونه توپ بیاره با عصبانیت سرش را برمی گردونه طرف من میگه تو هم همه اش راه می ری
میگم این بازی داور می خواد خب من هم داورم هم بازی کن میگه باشه تو داور باش
حسن توپ آورده تا اینجا تیم ما چند تا گل خورده اما نتونستیم گلی بزنیم دوباره گل می خوریم من سر دروازه بان داد می زنم توپ بگیر یوسف اعتراض میکنه توپ به من نمی دن دروازه بان دست هاش را توی جیبش کرده از توی جیبش کمر شلوارش را گرفته نیاد پایین
توپ از زمین خارج شد به عنوان یک داور داد زدن توپ رفت بیرون رضا میگه خودمون می دونیم توپ اوت شده
این بازی با باخت تیم ما با نتیجه چند بر هیچ تمام میشه فاطمه توپ برمی داره می افته جلو میگه یک دونه گلم نزدیم
این سر اون غر میزنه اون یکی سر اون یکی غر میزنه
محمد بازم تکرار میکنه کاش اون آقاهه جای شما بود
فاطمه میگه مغنه باید سرش کنیم
محمد عصبانی شده
میگم محمد چهل و پنج دقیقه فوتبال بازی گردیم هنوز بدم
گفته منظور من این نیست اون بهتر فوتبال بازی میگنه همه اش راه رفتی تو زمین یک شوت نزدی
۱ نظر:
ajabbb
ارسال یک نظر