۱۳۸۷/۰۹/۰۷

گیتار آبی






سلام خوبی

موسقی نبود
جادو بود
وقتی ترانه می سرود
چقدر دوست داشتنی بود
افسون گیتار آبی
همه دارایی او بود
مثل شکفتن گلی
زمان کوتاهی بود
به وقت لبخندها
به وقت شادی ها
عاشقانه ای از
شکوه ستاره ها
موسقی نبود
افسانه بود
افسون گیتار آبی
خلق بوسه بود
رویای یک رقص
با پروانه بود
با هر آنچه بود
شاد بود
دخترکها
چرخ ها
چین دامن ها
موسقی نبود
جادو بود
مثل یک خواب شیرین
پر از لالایی بود
افسون گیتار آبی
و شب مهتابی


































رویای یک رقص



































































با پروانه بود



































































با هر آنچه بود



































































شاد بود



































































دخترکها


















































رقصها
































































چرخها



































































چین دامن ها



































































موسقی نبود



































































جادو بود



































































مثل یک خواب شیرین



































































پر از لالایی بود



































































افسون گیتار آبی



































































و شب مهتابی










































































































































هیچ نظری موجود نیست: