۱۳۸۹/۰۲/۲۹

... از کجا آغاز کنیم 2

سلام خوبی
یکم اشار که کردم به این دورویی آدم شماره یک دورویی که توی زندگی دیدم این خانم الف اولی تعداد این بچه های من را از نه تا نوشته ده تا و خانم ح میگه چرا ده تا بچه داری چرا نمیاد این بچه هه دهمی مگه زنگ نزدید خونشون میگم من ده تا نداره نه تا بچه داره خانم م میگه تو نگفتی ده تا بچه داری میگم نه من همیشه توی لیست نه تا بچه نوشتم و گفتم نه تا بچه داره عکس هاشون داره زدم به دیوار خانم م رفته به خانم الف اولی گفته نه تا بچه خانم پ شده ده تا شما نوشتید اسم یکی را اضافه و خانم الف اولی که همیشه اشتباه نمیکنه هیچ وقت و این را با این که مدرک و سند که من ننوشتم من نگفتم من گم نکردم خود خانم ت گم کرده خود خانم ط دعوا را انداخته و خود خانم ق این ق اشتباه نوشته و این خط خوردگی از من نیست به خانم م گفته خانم پ هر دفعه بچه هاش کم و زیاد میشدند یک بار هشت تا بچه داشته یک بار نه تا بچه داشته یک بار هفت تا بچه داشته خانم م که به من میگه میگم پناه بر خدا شما همیشه اسم نه نفر نوشتید از این در رفتید بیرون برید برگه هایی را که نوشتید بیارید بیرون من میرم به خانم الف اولی میگم دارم میرم توی راه رو خانمی که دنبال کنترل تلویزیون میگرده میگه توی کشو نگاه کن کنترل اونجاست مسیرم را عوض می کنم تا اول کنترل برای اون پیدا کنم خانم م سر میرسه و میگه لطفا عصبانی نباش اسمش را خانم ح خط زد نری حرفی به خانم الف اولی بزنی همین جا عصبانیت را تموم کن این خانم الف اولی این بار اولش نیست برای همه این جوریه
بعد او اون خانم ز دو رویی اما کمی کمتر اونی که دید من آدرس بلد نیستم و دارم از خودش ادرس می پرسم ادرس ناکجا آباد را به ما داد و خودش رفت اون ادرسی که من باید می رفتم یک وقتی به خانم ح گفتم این مقاله را من نوشتم گفت باشه میرم تحویل میدهم بعدها به اسم خودش تحویل داده بود من تنها تونستم غیر مستقیم به اون اشاره کنمچه کار کرده چون مدرکی نداشتم بگم مال منه از اون روز هر چی را می نویسم برای اونها ناقص می نویسم و گاهی با اشکال و گاهی مطالب اصلی را نمی نویسم
چون یک روز خانم الف اولی گفته بود طرحی را که نوشتید خانم ح دومی بفرسته گفته مال همه را جمع اوری کنم بعد ها فهمیدم قرار نبوده چیزی جایی فرستاده بشه وقتی میرم پیش خانم ح دومی سوال میکنم می بینم وای خدا اینجا چه خبره طرح من گذاشته جزء گزارش کارش به خانم ح میگم بده ببرم خوش خط بنویسم فردا براتون میارم میرم خونه از اول می نویسم اما ناقص دوباره میرم تحویل میدهم
بیشتر از سه هفته است نرفتم گردهمایی پیرمردها به اون پیرمرده که یک وقتی نشسته بود روی صندلی و دستش را گذاشته بود روی قلبش و می گفت خانم پ نمی ذارن نمی ذارن آدم حرفش را بزنه
ادامه دارد ...

هیچ نظری موجود نیست: