سلام خوبی
روی صفحه مانیتور موبایلم یک تصویر نقاشی شده توسط آقای نویسنده است نقاشی شده توسط آقای نقاش
روی صفحه مانیتور موبایلم یک تصویر نقاشی شده توسط آقای نویسنده است نقاشی شده توسط آقای نقاش
29 شهریور 1392
آقای نویسنده در مطلبی منتشر شده در صفحه فیسبوکش در مورد کسانی نوشته که کتاب نمی خوانند ماه ها و سال ها کتاب نمی خوانند اما زمانی که یک کتاب دستشون میرسد یک رمان که من یک مدلشان را می شناسم خانمی خیلی خوب و زیبا وقتی مدتها یک رمان تاریخی می خواند بارها و بارها خبرش را اعلام می کند امروز مثلا تا صفحه دویست خواندم و بعد شروع به تعریف کردن داستان کتاب می کند و بارها و بارها اسامی چند نفری را بیان می کند کند که بروید کتاب بخوانید چرا شما اهل کتاب نیستید نصیحت خوب و توصیه خوبی است که منم یکی از مخاطبانش هستم آفرین می گویم به این خانم آنقدر با اعتماد به نفس انسان را مواخذه می کنند من که منم تمام تار و پود تنم به پرسش در می آیند و از من سوال می پرسند
ها فرشته چرا کتاب نمی خوانی ؟چرا اهل کتاب نیستی ؟ چرا به تو نمی گویند خوره کتاب یا کرم کتاب؟
چرا این همه کتاب ردیف کردی توی کتاب خانه و نمی خوانی ؟ها چرا؟
بعد از مدتها و بعد از سالها تصمیم گرفتم یک کتاب را امانت بدهم این سوال را گاهی از خودم می پرسم فرشته چرا این همه کتاب خوب توی کتاب خوانه ات ردیف کردی در موردشان با دیگران صحبت نمی کنی شاید یک نفر لازم داشته باشد .
بعد از مدتها تصمیم گرفت کتاب امانت بدهم نه این شخصی پیدا شده باشد بخواهد از من کتاب امانت بگیرد و من هم بگویم هر موقع خواندی بهم برش گردان " اما نه سالها طول بکشد " این تیکه توی پرانتز را توی دلم می گویم
یک کتاب که تازه خریده بودم دقیقا یک هفته با قیمت برای کسانی که کتاب نمی خوانند قیمت بالایی است . شنیدم گاهی این را گفتند
قیمت پشت جلد را ببینند نه فرشته خدایی تو این کتاب را می خوانی به چه دردت می خورد با پول این کتاب برو برای خودت کفش بخر روسری بخر"
کتاب بر می دارم خودم چهل صفح از آن را خوانده بودم کمی سخت بود نویسنده هم در مقدمه گفته بود کمی سخت ترجمه اش کرده ام کتاب تخصصی بود این کتاب را برداشتم تا خودم شهامت امانت دادن یک کتاب را در خودم زنده کنم شخصی هم که قرار بود کتاب بهش امانت بدهم را انتخاب کرده بودم به این دلایل
1- اهل خواندن این جور کتاب ها است چون طی جلسات هفتگی در حوزه ی هنری وقتی پای نقد این رشته ی هنری می رسد نشان می دهد آدم چیز بلدی است
2- حتما امانت دار هست " زمان براش تعین می کنم به شان می گویم سه شنبه ی هفته ی آینده از شما کتابم را پس می گیرم
3- چهل صفحه ای را که خواندم و در مورد نظریه ها است شاید بتواند کتابی ساده تر معرفی کند برای من موضوع کتاب ساده تر شود یا دیدگاهش را بدانم که دیدگاهی با نقد سازنده است
اما بعد از پیشنهادم یک کتاب خوب دارم "من می دانم یک کتاب خوب یک کتاب خوب است"
یک کتاب خوب دارم می خواهم یک نگاهی بهش بندازید ابتداش چند تا نظریه است یک نگاهی میشود لطفا بهش بندازید هفته ی دیگه کتاب برام بیاریدش "
من دوباره مثل گذشته کتاب هایم را می گذارم توی کتاب خانه ی اتاقم بماند "به جزء مواقعی که می سپارم به یک کتاب خانه
دلیلش این نیست که این آقا گفت چند تا کتاب نخوانده دارم توی خانه فقط و فقط
به قول مادربزرگم هفت رنگ شده از خجالت سوء تفاهم برایش پیش آمده
30 شهریور 1392
آقای نویسنده در مطلبی منتشر شده در صفحه فیسبوکش در مورد کسانی نوشته که کتاب نمی خوانند ماه ها و سال ها کتاب نمی خوانند اما زمانی که یک کتاب دستشون میرسد یک رمان که من یک مدلشان را می شناسم خانمی خیلی خوب و زیبا وقتی مدتها یک رمان تاریخی می خواند بارها و بارها خبرش را اعلام می کند امروز مثلا تا صفحه دویست خواندم و بعد شروع به تعریف کردن داستان کتاب می کند و بارها و بارها اسامی چند نفری را بیان می کند کند که بروید کتاب بخوانید چرا شما اهل کتاب نیستید نصیحت خوب و توصیه خوبی است که منم یکی از مخاطبانش هستم آفرین می گویم به این خانم آنقدر با اعتماد به نفس انسان را مواخذه می کنند من که منم تمام تار و پود تنم به پرسش در می آیند و از من سوال می پرسند
ها فرشته چرا کتاب نمی خوانی ؟چرا اهل کتاب نیستی ؟ چرا به تو نمی گویند خوره کتاب یا کرم کتاب؟
چرا این همه کتاب ردیف کردی توی کتاب خانه و نمی خوانی ؟ها چرا؟
بعد از مدتها و بعد از سالها تصمیم گرفتم یک کتاب را امانت بدهم این سوال را گاهی از خودم می پرسم فرشته چرا این همه کتاب خوب توی کتاب خوانه ات ردیف کردی در موردشان با دیگران صحبت نمی کنی شاید یک نفر لازم داشته باشد .
بعد از مدتها تصمیم گرفت کتاب امانت بدهم نه این شخصی پیدا شده باشد بخواهد از من کتاب امانت بگیرد و من هم بگویم هر موقع خواندی بهم برش گردان " اما نه سالها طول بکشد " این تیکه توی پرانتز را توی دلم می گویم
یک کتاب که تازه خریده بودم دقیقا یک هفته با قیمت برای کسانی که کتاب نمی خوانند قیمت بالایی است . شنیدم گاهی این را گفتند
قیمت پشت جلد را ببینند نه فرشته خدایی تو این کتاب را می خوانی به چه دردت می خورد با پول این کتاب برو برای خودت کفش بخر روسری بخر"
کتاب بر می دارم خودم چهل صفح از آن را خوانده بودم کمی سخت بود نویسنده هم در مقدمه گفته بود کمی سخت ترجمه اش کرده ام کتاب تخصصی بود این کتاب را برداشتم تا خودم شهامت امانت دادن یک کتاب را در خودم زنده کنم شخصی هم که قرار بود کتاب بهش امانت بدهم را انتخاب کرده بودم به این دلایل
1- اهل خواندن این جور کتاب ها است چون طی جلسات هفتگی در حوزه ی هنری وقتی پای نقد این رشته ی هنری می رسد نشان می دهد آدم چیز بلدی است
2- حتما امانت دار هست " زمان براش تعین می کنم به شان می گویم سه شنبه ی هفته ی آینده از شما کتابم را پس می گیرم
3- چهل صفحه ای را که خواندم و در مورد نظریه ها است شاید بتواند کتابی ساده تر معرفی کند برای من موضوع کتاب ساده تر شود یا دیدگاهش را بدانم که دیدگاهی با نقد سازنده است
اما بعد از پیشنهادم یک کتاب خوب دارم "من می دانم یک کتاب خوب یک کتاب خوب است"
یک کتاب خوب دارم می خواهم یک نگاهی بهش بندازید ابتداش چند تا نظریه است یک نگاهی میشود لطفا بهش بندازید هفته ی دیگه کتاب برام بیاریدش "
من دوباره مثل گذشته کتاب هایم را می گذارم توی کتاب خانه ی اتاقم بماند "به جزء مواقعی که می سپارم به یک کتاب خانه
دلیلش این نیست که این آقا گفت چند تا کتاب نخوانده دارم توی خانه فقط و فقط
به قول مادربزرگم هفت رنگ شده از خجالت سوء تفاهم برایش پیش آمده
30 شهریور 1392
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر