۱۴۰۱/۰۴/۲۵

دارم از تو می خوانم

صدای خانمه خیلی خوب است با دست آب ها را کنار می زند و می خواند 
من همان اشک سرد آسمانم
نقش دردی به دیوار زمانم
بی سرانجام و بی نام و نشانم
چون غباری بجا از کاروانم
چون غباری بجا از کاروانم
خانمه که صدای قشنگی دارد ترانه های هایده و حمیرا را می خواند 
با دست آب ها را کنار می زند 
مادر دو تا فرزند است بچه ها را سپرده دست همسرش و آمده یک روز تعطیل و آرام را برای خودش داشته باشد 
قبل از شروع به آواز خواندن بازو را به خانم کنار اش نشان می دهد و میگه ببین تا این قسمت که زیر تیشرت است سفید مانده بقیه دست اش قهوه ایی شده تیشرت آستین کوتاه قرمز رنگ پوشیده و موهای 
رگه رگه رنگی طلایی و مشکی دارد 
خانم کنار اش می گوید برای همین آستین بلند پوشیدم کلی ضد آفتاب زدم اما باز صورتم سوخته و با دست نک دماغ اش را نشان می دهد
یک پسر ۲۰ ساله با فاصله از خانم ها ایستاده و با تحسین به صدای خانمه گوش می دهد حدودا هم سن پسر خانمه هست خانمه کمی توی خواندن مکث می کند انگار توی ذهن اش دنبال ترانه ی بعدی می گردد پسره می گوید صداتون خیلی قشنگه من ترانه های دهه شصت و قبل از آن را خیلی دوست دارم 
خانمه لبخند می زند و می خواند
گل سنگم گل سنگم
چی بگم از دل تنگم

پسر ۲۰ ساله نیم ساعت تمام است که به آواز خواندن خانمه گوش می دهد خانمه با تیشرت آستین بلند سبز رنگ نیم ساعت  با انگشت هایش لایه های آب را به هم می زند گاهی هم لایه های آب را قاطی می کند 
به ادغام صدای خانمه و آبشار گوش می کند 
ذهن با هر ترانه می ره به یک خاطره از گذشته های دور و نزدیک 
قبلا اینجا می آمد ته دل اش پر از امید و شادی باشد 
و با خودش گفته بود همه ی این اتفاق های اینجا را برای جان دلم تعریف می کنم خیلی مراقب خودش بود روی سنگ ها که راه می رود سر نخورد تا آنجایی که می تواند از کسی کمک نگیرد خوش باشد 
می خواست تمام توان و سلامتی و خوش خالی و توانستن را توی این سفرها به نمایش بگذارد 
اما بعد از آن اتفاق های غم انگیز بعد از آن حرف های تلخ 
اینجا می آمد که فقط بگوید  هست قبلاً آب خیلی سرد بود آفتاب خیلی گرم بود و باد شوخی می کرد چند دقیقه سرد می شد دقیقه های بعد گرم می شد 
از نظر او اینجا جای عجیبی بود همیشه سردش بود و مثل بید می لرزید  زیر آفتاب داغ کنار آتش می نشست اما امروز  هوا عالی بود آب ولرم آسمان ابری 
خانمی که به زیبایی آواز می خواند و هیچ کس این دور و بر نبود

هیچ نظری موجود نیست: