۱۴۰۱/۰۵/۰۲

یک کاسه سوپ برای فرشته

یک کاسه سوپ برای فرشته 
قبل از اعلام رسمی شیوع بیماری کرونا توی کشور 
و قبل از اعلام رسمی تعطیلی و قرنطینه 
محافظ از خودم و چند نفر دیگر را در مقابل کرونا شروع کردم 
ضد عفونی کنید دستاتون را ضد عفونی کنید بشور دستاتون را با صابون تمیز بشور زیاد بشور تند تند بشور 
این جمله ایی بود که من هر روز تکرار می کردم
اعلام رسمی شیوع کرونا کار مان تعطیل شد 
بهمن ۱۳۹۸ من بودم و ویروس کرونا و مهمان خوبم 
مراقب از خودمو مهمانم تا هیچ کدام مریض نشویم 
نه ماسک گیر می آمد و نه محلول ضد عفونی 
توی خانه دست ها را با فاصله ی کم از هم می شستیم و خرید ها از سوپر مارکت با پیک سفارش می دادیم و مقدار کمی الکل که قبل اعلام رسمی کرونا در کشور از داروخانه خریده بودم مواقع ضروری که بیرون می رفتیم دست هایمان را ضد عفونی می کردیم
خدا را شکر مهمانم توانست با مراقب های شدید به آغوش خانواده اش برگردد
دید و بازدید تعطیل شد رفتن و دیدن خانواده تعطیل شد و بیرون رفتن های ضروری قطع شد مراقب شدید از خودم دو تا سه تا ماسک استفاده می کردم 
ضد عفونی دست ها و از اطرافیانم می خواستم دست هایشان را ضد عفونی کنند ضد عفونی را از کیف در می آوردم و می گفتم کف دست را بگیر 
بعضی ها از دستم کلافه شده بودم 
بعضی ها اعتراض می کردند صابون تمام شد 
تمام آن اطرافیان از خودشان به شدت مراقب می کردند و معتقد بودم شدت وسواس کن بالاست
توی این مدت نه سرما خوردم و نه سر درد گرفتم 
فقط خدمت تان عرض کنم یک بار برای جا به جا کردن یک گلدان سنگین کمرم گرفت بد جور کمر درد گرفتم ده روز فقط توی خانه دراز کش بودم سر هم روزی دو ساعت را آرام آرام راه می رفتم و نمی توانستم زیاد سر و پا بیاستم چون قرنطینه بود و هنوز هیچ دوز واکسنی کسب نزده بود اصلا واکسن نبود که کسی زده باشد از کسی کمک نگرفتم غذا را کلا از بیرون سفارش می دادم یک روز از این رستوران روز بعد از آن یکی رستوران
آن یکی روز هم آن از یکی رستوران شب ها شام ...

برای شام هم از این همبرگر فروشی و پیتزا از آن پیتزا فروشی که اسم اش پیتزا فروشی هیولا بود
منم به نام پیتزا هیولا توی گوشی ام ذخیره اش کرده بودم و بعد توی یک زمانی در آینده وقتی به شدت عصبانی بودم و جلو خودم را گرفته بودم خونسرد خودم را نشان بدهم گفتم  توی گوشی ام به اسم هیولا ذخیره کردم بماند این قسمت برای یک داستان دیگه است که در آینده می نویسم
تا آخر فروردین ۱۴۰۱ من کرونا نگرفتم دیگه توی این فروردین امیکرون رو دور بود تمام این مدت به هر کسی می گفتم تا حالا کرونا نگرفتم تعجب می کرد







هیچ نظری موجود نیست: