سلام خوبی
بلاخره قسمت آمار این وبلاگ نشان داد از کشور ایران یک نفر به این وبلاگ سر زده بعد از کشورهای روسیه امریکا کره ی جنوبی - آلمان -کانادا
Happy New Year 2013
این که بگویم تا حالا به یک مورچه هم آزار نرساندم یک دروغ بزرگ است یک قتل عام دست جمعی راه انداختم مورچه ها و کرم ها سوسک ها را سم پاشی کردم شاید زمانی که فکر می کردم مراقب جوجه ها هستم یا اردک کوچولوها به آنها آزار رساندم پشه ها را کشتم شاید حتی توی عمرم مجبور شده باشم زنبور ها را بکشم یا بال پروانه ها را بکنم
یک بارهم یاسر یک مگس را گرفت تا من بالش را بکنم بگذارم زیر میکروسکوپ تا بعد از ظهر دستهام را با صابون می شستم
ممکن نخواسته حرفی زده باشم که باعث ازار دیگران شده باشه حتی بعضی ها را ترسانده باشم بعد تر ازان سوء تفاهم ایجاد شده باشد داستانی هست که خودم نمی دانم این سوء تفاهم چه جوری به وجود می آید آیا من فکر می کنم هست یعنی خلق شده ی تخیل و قلم من هست وقتی می نویسم یا هست من خوب لمس و درکش نمی کنم
بدتر از این ها هست این که از یک نفر بخوای به یک نفر دیگه آزار برساند یک حرف هایی را بهش بزنه یا مثلا این حرف را بهش بگو ببین چی جواب می ده بعدش جوابش به من بگو اونم چهار تا جمله ی دیگه بهش اضافه می کنه و تحویلت میده شما هم می گید وای چقدر مثلا بد یا بی ادب یا عجب ادمی هست چه موجود بدی من این شکلی یادم نمی یاد و هیچ وقت به کسی آزار نرساندم دعوا کردم کتک کاری کردم اما از کسی نخواستم ببین دیگری در مقابل این حرفی که من بهت گفتم بهش بگو امتحانش کنیم ببینیم چه جور ادمی هست همین جور همین جوری هویت خودمان را پشت یک اسم و و قیافه ی شخص دیگه قایم کردن برای ازار رساندن دیگران یک جور ازار رساندن هست من این شکلی به آدم ها آزار نرساندم
من هیچ وقت نبودم شخصی که خودش را پشت قیافه و اسم دیگری پنهان کند
سه نفر بودیم توی مدرسه وقتی خیلی کوچیک بودیم سه همسایه سه فامیل سه دوست معمولی یک نفرمان یک سال بزرگتر
دختر خانمه قدش از هر سه تای ما بلندتر بود کمی بلندر کلا بلندتر بود به کداممان حرفی زد که بقیه ناراحت شدیم یادم نمی یاد کتک کاری شروع شد اول اون شروع کرد یا ما یادم نمی یاد دختر خانمه زد سه تامون را حریف بود زنگ تفریح بود و بچه های کلاس دورمان جمع شده بودند من انداخته بود زیر میز مغنه ام را کشیده بود روی صورتم و مشت می زد توی صورتم توی شکمم موهام را می کشید این که دو نفر دیگه چقدر کتک خوردند باید بگم قد من موهای انها را کشید دو نفر دوست معمولی می خواستند ان را بکشند کنار نمی توانستند موهای انها را می کشید جیغ می کشید صدای دانش آموزی آمد و گفت ناظم مدرسه همه گی شما را خواسته دختر خانمه ناپدید شد سه نفری داغون داغون رفتیم سمت شیر اب خوری گرد و خاک مانتوهایمان را تکان دادیم صورتمان را شستیم صاف کردیم مغنه هایمان را تر و تمیز و مرتب رفتیم سمت دفتر مدرسه
خانم ناظم مدرسه که هیچ وقت خوش اخلاقی ازش ندیده بودم ایستاده بود دختر خانمه که کمی قدش ازسه تای ما بلند تر بود ایستاده بود کنارش با مانتویی پر از گرد و خاک با صورتی کثیف و چشم هایی پر از اشک هق هق می کرد از بس گریه کرده بود صداش در نمی آمد مغنه اش یه وری بود و موهای جلوش ریخته بود توی صورتش .خانم این ها ما را زدن این حرفی بود که زد
خانم ناظم بد ما را دعوا کرد هر چی گفتیم خانم اون توهین کرده اون بود که ما را زد فایده ای نداشت شواهد و مدارک نشان می داد ما اون را زدیم ما سه نفر بودیم اون یک نفر ما تمیز و مرتب بودیم اون خاکی و کثیف اون اشک پهنه ی صورتش را پوشانده بود ما سه نفر تر گل و ور گل و تروتمیز ناظم مدرسه بعد از کلی دعوا گفت وقتی پنج نمره از نمره انضباط هر کدامتان کم کردم متوجه می شوید عاقبت زدن دیگران چی هست .
Happy New Year 2013
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر